درفکر خوردن ماهی
شب عید بود م
آ نروسکوپی کرد م
توموربد خیمی پیدا کرد م .
********************
ا ند یشه ا م را به عشق
فروختم ، پلا سید .
به خنده فروختم ، خا کستر شد .
به کاغذ فروختم ، با
گیو تیم به قتل رسید م .
*****************
محبت سر طاقچه ی عا د ت بود
حا لا
نه سراپن آشپز خا نه ا ست
نه
روی میز ناهار خوری
در قلب آواتا جا خوش کرده ا ست .
*********************
متشکرم از وقت و حوصله ایی که برایم می گذارید .
ریتا